جواب معرکه
در دوران باستان متأخر طی سدههای سوم تا پنجم میلادی بتدریج امپراتوری روم غربی دچار جنگهای داخلی، اختلال در نظام تجاری و اداری، کاهش جمعیت، پراکندگی جمعیت شهرها، تهاجمات گسترده اقوام بیابانگرد و سکونت جمعیت گستردهای از آنها شد. این رخدادها نهایتاً به سقوط امپراتوری روم غربی انجامید. سپس قرون وسطی آغازین (سده پنجم تا دهم) فرارسید. در ابتدای قرون وسطی آغازین (سدههای پنج تا هفت) در اثر خلأ نظام سیاسی-اداری روم غربی و گسست شبکه تجاری، روندهای یادشده تشدید گردید. حرکت جمعیتهای مهاجر در دورهٔ مهاجرتها، از جمله تیرههای مختلف ژرمنها منجر به تأسیس پادشاهیهای تازهای بر روی باقیماندههای امپراتوری روم غربی گردید. از سوی دیگر، امپراتوری بیزانس که ادامه دهندهٔ راه امپراتوری روم بود، توانست در شرق مدیترانه به حیاتش ادامه دهد و یک قدرت بزرگ باقی بماند و دوره ای از شکوه اقتصادی و سیاسی را در سده ششم بهخصوص تحت حاکمیت ژوستینین یکم تجربه کند. اما جنگ طولانی مدت با ساسانیان و سپس فتوحات مسلمانان در آسیا و شمال آفریقا، این امپراتوری را به شدت تضعیف کرد. طی این دوره حیات اقتصادی اجتماعی پررونقی در بیزانس استمرار داشت و مجدداً در پایان این دوره در زمان باسیل دوم به اوج رسید. غرب اروپا، گرچه دستخوش تغییرات اساسی در ساختارهای سیاسی و اجتماعی گردید، اما میراث دوران باستان متاخر بهطور کلی نابود نشد. بیشتر پادشاهیها نهادهای باقیمانده از دوران امپراتوری روم را با یکدیگر ترکیب و حفظ نمودند. صومعهها و راهبها به مسیحیسازی کافران اروپایی بدون توقف ادامه دادند. فرانکها توانستند تحت حکومت دودمان کارولنژیها امپراتوری کوتاه مدت کارولنژی را در سده هشتم و اوایل سده نهم میلادی برپا کنند. غرب اروپا بتدریج توان اقتصادی و اجتماعی خود را بازیافت و رنسانس کارولنژی منجر به رونق دوباره علوم و هنرها گشت. این امپراتوری بیشتر مساحت اروپای غربی را به زیر سلطه خود درآورد، ولی کمی بعدتر بخاطر فشار جنگهای داخلی و یورشهای مهاجمان خارجی همانند: وایکینگها از شمال، مجارها از شرق، و سارازنها از جنوب، از پای درآمد و نابود شد. در خاتمه این دوره غرب اروپا میان مجموعه ای از دوکنشینها و دولتشهرها تقسیم شده بوده و قدرت اصلی معنوی و سیاسی در اختیار پاپ قرار داشت.
در طول قرون وسطی میانی (سده یازدهم تا سیزدهم) جمعیت اروپا به سرعت رو به افزایش نهاد. در غرب اروپا توسعهٔ اختراعات در زمینههای فناوری و کشاورزی اجازهٔ رشد تجارت را داد. دوران گرمایشی قرون وسطی که باعث تغییرات آبوهوایی گردیده بود، باعث افزایش میزان بازده محصولات شده بود. اربابمنشی، روستائیان را در روستاها سازماندهی مینمود تا داراییها و خدمات کارشان را به اشراف ارائه دهند و فئودالیسم، ساختاری سیاسی بود که بوسیلهٔ آن شوالیهها و اشراف دونپایه، خدمات نظامیشان را در مقابل حقی از زمینها به سرورانشان ارائه میدادند؛ این دو روشی بود که جامعهٔ دوران قرون وسطای متأخر را سازماندهی میکرد. نظامنامهٔ قانونی امپراتوری، به نام بدنه قانون مدنی یا «نظامنامهٔ ژوستینین» در ایتالیای شمالی و در سال ۱۰۷۰ دوباره کشف شد. کلیسا در اوج قدرت قرار داشت اما کلیسای واتیکان و کلیسای ارتدوکس از هم جدا شدند. فرارسیدن سلجوقیان از آسیای میانه به آناتولی و شام باعث تضعیف امپراتوری بیزانس گردید. در مقابل، واتیکان جنگهای صلیبی را به راه انداخت و در پی آن اروپاییهای مسیحی غربی برای بازپسگیری سرزمین مقدس از مسلمانان از سال ۱۰۹۵ به مدت دو سده به شام و شم